نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





چهارمین سالگرد نبودنت

چهارسال گذشت

چهارسال از پرکشیدنت گذشت

چهار ساله که بایادت با خاطراتت زندگی میکنم

چهار سالی که فقط گذشت

اما تلخ و سخت گذشت

چه روزایی که در نبودنت گریه کردم

چه روزایی نبودنت رو احساس کردم

مثل امروز

امروزی که چهار ساله رفتی

چهار ساله باهامون حرف نزدی

چهارساله صدات رو نشنیدم

چهار ساله روی ماهت رو ندیدم

چهارساله که میام بهت سرمیزنم به جای بوسه به دستت

بوسه به سنگ سردت نصیبم شده

چهارساله که وقتی میام پیشت ،میخوام برم

دلمو میزارم و میرم

میرم و با کلی گرفتگی میام تهران

مامان جات اینجا کنار بچه هات،توی خونت خیلی خالیه

چهار ساله که حتی ثانیه به ثانیه بهت فکر میکنم

اونقدر خوب و مهربون بودی که هیچوقت از یادمون نمیری

مامان برامون دعا کن

دوستت دارم

تو بی نظیرترین مامان دنیا بودی

فدای تو

دختر ناسپاست،زهره


[+] نوشته شده توسط زهره در 12:24 | |







عیدت مبارک

عیــــــــــــــــــــــــدت مبـــــــــــــــارکـــــــــــــــــــــــــــــ

چهارمین عید هم بدون تو گذشت

و باز میگویم عیدت مبارک مامانم

چیزی دیگه ای برای گفتن ندارم جز دلتنگی

دوستت دارم مامان مهربون من

بووووووووووووس


[+] نوشته شده توسط زهره در 22:8 | |







روزت مبارک

روزت مبارک فرشته اسمونی من

دلم میخواست برات گل بگیرم

دلم میخواست گل رو با عشق تقدیمت کنم

دلم میخواس بودی و بغلت میکردم و میگفتم

روزت مبـــــــــــــــــــــارکــــــــــــــــــــــــــ

اما افسوس که نیستی

مامان همه پروفایلا شده عکس مادر

شده تبریک برای مادر

چقدر حسرت خوردم امروز که مادری چون تو ندارم

مامان نداشتن تو یعنی نبود همه چیز

تو بهترین مامان بودی برام

چقدردلم تنگ شده برات

چقدر دلم میخواس زنگ میزدم و صدات رو میشنیدم

چقدر دلم واسه نگاهت واسه حرف زدن باهات تنگ شده

روزت مبارک مامان عزیزم

همیشه دوستت دااااااااااارم

 


[+] نوشته شده توسط زهره در 22:22 | |







زندگی بدون تو

بازم سلام

بازم کلی حرف

کلی دلتنگی

مامان نزدیک عید که میشه یاد اون عید سیاه میفتم

اون عیدی که مریض شدی و برای همیشه تنهامون گذاشتی

ی روز قبل از عید همش یاد اونروزم

الانم دلم گرفته،از نبودنت،از اون روزا

روزایی که مریض بودی روزایی که انقدر درد داشتی 

اما تو مامان گلم صدات در نمیومد

حتی ی آخم نمیگفتی

مامان بگو با نبودنت چیکارکنم؟

هر از گاهی نبودنت دیووووونم میکنه

یاد اون روزای دیوونگیم میفتم

مامان هیچکس ندید اون روزا رو فقط تو دیدی

نذاشتم کسی بفهمه که زهره دیوونه شده

که زهره راه میره خونه با مامانش با عکسش حرف میزنه

چقدر سخت گذشت اون روزا،چقدر تلخ بود 

یادته غذا میذاشتم تو خونه مثل دیوونه ها صدات میکردم

میگفتم،مامان ،مامان غذا خوب شده،چقدر دلم میخواس وقتی صدات میکردم جوابی هم میشنیدم

مامان واقعا دیوونه شده بودم،فکر کن۲سال به جای خودت با عکست حرف زدم

۲سال کارم شده بود گریه

اما الان خوبم،ارومم،ولی کاش تو این روزای خوب تو هم بودی

یادته اخرین عید حتی با اون حال مریضت بلند شدی به من و بابا عیدی دادی

مامان با نبودنت تو با ما چیکار کردی

من رو اینجا تنها گذاشتی بابا رو دهات

جفتمون تنهاییم،ولی بابا بیشتر به بودن تو نیاز داره

مامان بابا  هم دلش برات تنگ شده

زنگ میزنه گریه میکنه میگه رفتم به مامانتون سر زدم

مامان نمیدونم دلم برای نبودنت بگیره یا برای تنهایی بابا

مامان کاش بودی و من این همه درد نداشتم

کاش بودی و از کنار تو بودن لذت میبردم.

روز عید و روز مادر نزدیکه و من ی عالمه غم دارم از نبودنت

و مثل چهار سال پیش سهمت از عیدی وروز مادر شد خیرات

راستی چند روز پیش لباست رو پوشیدم،چقدر بغض کردم،چقدر خودمو نگه داشتم ولی ی حس خاصی داشتم وقتی لباست رو پوشیدم،وقتی پوشیدم تو امدی جلوی چشمم

چقدر لباس دو تیکه دوست داشتی،تو اون لباس چقدر قشنگ میشدی

چقدر دلم میخواس بودی و از همون لباس که بابا برات خریدمنم یکی میخریدم

مامان خیلی دلتنگتم خییییییلی

دلم میخواس میومدم پیشت حرف میزدم کلی اما نمیشد

امدم اینجا حرفامو زدم چون خیلی دلم گرفته بود

خــــدایــــــــــا مـــــواظب مــــــــــامــــــــــان مهــــــــــــــــــــــــربونم باش. 

 

 


[+] نوشته شده توسط زهره در 22:32 | |







دعا

سلام مامانی

میدونم که میدونی چی شده

که چه اتفاقی برای دایی افتاده

مامانم ازت میخوام فقط دعاش کنی

مامان ازت میخوام که از خدا بخوای ی معجزه کنه

فقط معجزه

مامانم خیلی دعا کن

خیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی

مرسی مامان خوبم


[+] نوشته شده توسط زهره در 21:57 | |







محرم

دوباره شد محرم

و دوباره جای خالیت احساس شد

چهارمین محرم هم بدون تو با کلی دلتنگی

داره میگذره

خیلی خیلی خیلی جات خالیه

نیستی بری هیئت

و امسال هم مثل سال قبل سهمت شد خیرات

جات خالیه مامانم

عزاداریت قبول درگاه حق

التماس دعا


[+] نوشته شده توسط زهره در 13:21 | |







حرف دل

بازم مثل همیشه دلم گرفته

بازم کلی باهات حرف دارم

مامانی دلم گرفته از نبودت

از اینکه بودی همه چی خوب بود

از اینکه الان نیستی خیلی اتفاقها میفته که منو به هم میریزه

که داغونم میکنه،مامان دیگه پیر شدم

شدم زهره غصه خور

زهره ای که به فکر همه هست الا خودش

زهره ای که دلش برای همه میسوزه

مامانم ی دونه داداشم ،محمدرضا خیلی تنهاست

امشب برات مثل همه شبهای جمعه نماز خوندم

منتها ازت ی چیزی خواستم اونم راحتی محمدرضا

حقش نبود و نیست که سختی بکشه که بخاطر اشتباه بزرگ دیگران

تا عمر داره باید تقاص پس بده

دنیا هم که بی وفا شده،به هیچ کس رحم نمیکنه

به تنهایی محمدرضا،به بی زبونیش،به اینکه مادری چون تو نداره

مامانم امشب هر چی بگم کم گفتم

دلم میخواد ی دونه داداشم راحت باشه

مامانم مامان جونم خیلی دلم پره

دلم میخواد ی چیزای دیگه بگم اما میدونم ناراحت میشی

فقط میگم که براش دعا کن ،راحتی محمدرضا راحتیه منه

مامان یاد نره فقط براش دعا کن

دوستــــــــــــت  دااااااااااارم


[+] نوشته شده توسط زهره در 1:35 | |







وابستگی

بازم سلام

سلام به روی ماهت مامانم

میدونی چی شده

میدونی که چقدر دلتنگم

میدونی که الان چه احساسی دارم

مامان تو همه چیز رو میدونی

تو از همه چیز خبر داری

امروز که داشتم میومدم خونه گفتم کاش بودی 

من باهات حرف میزدم

اما افسوووووووس که نیستی

گفتم کاش میشد عکست رو‌که گذاشتم تو‌کمد برمیداشتم و

همه چیز رو بهت میگفتم

مامان خیلی دوست داشتم حالا که نیستی با عکست حرف میزدم

خودت میدونی که عکست بیشتر از ۶ ماهه که تو‌ کمده

هنوز نمیتونم بردارم‌

چون اگه بردارم دوباره برمیگردم به روزای اول

به اون روزایی که میشستم با عکست حرف میزدم و گریه میکردم

به اون روزایی که رفتنت باورم نشده بود

به اون روزایی که همه‌چیزم شده بود عکست

به اون روزایی که اگه چند روز نمیومدم خونه دلم‌برای حرف زدن با عکست تنگ میشد

امروزم دلم میخواست با عکست حرف بزنم 

اما دیدم اگه عکست رو بردارم دوباره برام عادت میشه حرف زدن باعکست

ترجیح دادم همینجا تو این وبلاگ حرفامو بگم

از دلتنگیم بگم،از حال روحیم بگم

بگم که چقدر گرفته ام ،بگم بهت که مامانم حالم خیلی بده

بگم بهت که برام دعا کنی

فقط دعا دعا دعا

من خیلی به دعات نیاز دارم خییییییلی

مامانم ازم ناراحت نشی که همش دارم از دلتنگی و

از غصه هام میگم

مامان زهره خیلی به دعای تو نیاز داره خیییییلی مامانی

برای زهره این دختر تنهات خیلی دعا کن مامانی

قربووووووووووونت  برم بهترین مامان دنیا


[+] نوشته شده توسط زهره در 23:23 | |







جای خالی

سلام مامان

حالت خوبه ؟

چیکارا میکنی ؟

مامان فردا جات خیلی خالیه

اگه بودی زهره تنها نمیرفت

اگه بودی چقدر خوشحال میشدی 

از الان بغضم گرفته که فردا عقد نجمه باید تنها برم

اونم بدون مامانم

چقدر جات خالیه فردا،فردا همه هستن الا ی نفر

تویی که از خیلی قبل برای نامزدیش چادری گرفتی گذاشتی کنار

که وقتی نامزد کرد بهش بدی الان کجایی مامان ؟

مامان فردا من چقدر گریه کنم از نبودت

آخه جات خیلی خالیه

نجمه ی دونه خاله اش تو عقدش نیس

مامانم دلم تنگه تنگه 

خیلی دوستت دااااااااارم


[+] نوشته شده توسط زهره در 23:1 | |







سومین سالگرد

سه سال گذشت

سه سال از رفتن نابارورانه ات گذشت

سه ساله که بی حضورت زندگی میکنم

سه ساله که من اینجا تنهام و بابا دهات

میدونی مامان بعد از رفتن تو بابا از همه تنهاتر شد

به منم که میبینی کم‌و بیش سخت میگذره

چون تو رو ندارم

چون سه ساله دارم بدون تو‌زندگی میکنم

دختر بدون مادرش پناهی نداره که مامان

تو پشت و پناهم بودی

هر دختری با مادرش ی دنیایی داره که دیگه من اون دنیا رو‌ندارم

مامان توی جای جای زندگیم تو رو کم‌ دارم

سخته تو رو‌ندیدن

سخته بدون تو نفس کشیدن

چی بگم مامان

اگه تو بودی زندگی منو می فهمید

اگه تو‌بودی رویاهام بهم نمیخورد

مامانم ،فرشته اسمونی من سومین سالگردت تسلیت

داغ نبودن تو همیشه به دلم می مونه

دوستت دااااااااااااااااااااااااارم


[+] نوشته شده توسط زهره در 22:2 | |



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد