بازم سلام
سلام فرشته آسمونی من
سلام ای که آروم خفته ای
سلام مامان خوبم
دلم کلی برات تنگه،ی عااااااااااااالمه،خیلی زیاد
دیشب داشتم فیلم میدیدم ی لحظه دلم گرفت
خانمی که نشونش داد صورتش مثل تو بود
ی لحظه انگار تو رو دیدم،مامان اینا یعنی دلتنگی
اینا یعنی دلم بهونه گرفته و تو رو میخواد
انقدر دلتنگتم و انقدر حرف برای گفتن دارم که
میخوام این هفته تو این سرما بیام بهت سربزنم
بیام باهات حرف بزنم،ببین کارمون به کجا کشیده
که برای حرف زدن باهات باید کلی راه بیاییم
تازه اونم چی،من میگم و حرفی نمیشنوم
من میگم و پاسخی نمیبینم
من میگم و محبتی،حرفی،دلگرمی ای.....هیچی مامان
من میگم و میگم و تو سنگ صبورم فقط گوش میدی
مامان تا به کی تا به کجا این دلتنگی ها این بهونه ها ادامه داره؟
دیگه واقعا خسته شدم
زهره ات دیگه برید
دیگه کم آورد
مامان توجوونی پیر شدم
رفتن تو داغونم کرد و مشکلات روز به روز پیرترم کرد
کاش بودی و زهره آنوقت مشکلی نداشت
مثل اون روزایی که بودی و خوش بودم
خوشیم با رفتن تو تموم شد
کاش میشد میومدی ،میومدی پیشم
میومدی میگفتی زهره سختیهات تموم شد من پیشتم
میگفتی زهره نگران نباش من کنارتم
میگفتی زهره دیگه غمت نباشه من هستم
میگفتی زهره دیگه تموم شد من برگشتم
کاش......
ای کاش میشد

نظرات شما عزیزان:
|